غسل آتش

نوشته های یک دانشجوی پزشکی

۴ مطلب با موضوع «فوتبال :: تحلیل بازیکن» ثبت شده است

دیگو کاستا

جدایی دیگو کاستا از اتلتیکو، خبر عجیبی بود. دلیلش رو خانوادگی اعلام کردن و خیلی یهویی رخ داد.

دیگو کاستا و دیگو سیمئونه، شباهت عجیبی داشتن. هر دو نفر جنگنده، هر دو نفر با شور و هر دو نفر خشن. از اون زوج هایی که خیلی دوستشون داشتم. یا اضافه شدن لوییز سوارز در اول فصل به اتلتی، شانس دیدن چرک ترین خط حمله دنیا به ما فوتبالی ها رو کرد. همونطوری که کاستا گفت من و سوارز کنار هم خیلی زوج خوبی میشیم، یکی مون گاز میگیره اون یکی لگد میزنه! ولی متاسفانه این همکاری نه خیلی توی زمین دیده شد و نه خیلی ادامه داشت.  اتلتی هنوز هم برای من پر بازیکن های جذاب و دوست داشتنیه، ولی من و خیلیای دیگه دوست داشتیم بیشتر کاستا و سوارز رو کنار هم ببینیم!

۱۰ دی ۹۹ ، ۱۴:۴۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

پاول اسکولز

46 ساله شد! پاول اسکولز از آن دست بازیکنان است که توپ طلا، لیاقت لمس دستانشان را نداشته است. پسرک موقرمزی که در کنار گیگز و نویل و بکام و سایرین، طلایی‌ترین نسل دوران فرگوسن بودند. تیمی ساخته بودند که تقریبا همه تیم‌ها، قبل از ورود به زمین هم خود را بازنده می دانستند.حتی وقتی که دوباره کفش‌هایش را در 38 سالگی به پا کرد، محور تیم بود. حس میکنم قلمم، لیقات نوشتن درباره او را ندارند، بنابراین به سخنان بزرگان تاریخ فوتبال در توصیف او بسنده می کنم.

مسی:
“در لاماسیا اسم او خیلی ذکر می شد، او یک معلم است.”

رونالدینیو:
“من می خواهم که مانند اسکولز پاس بدهم، چه کسی به او یاد داده که چنین پاس بدهد؟

پله:
“اگر اسکولز در کنار من بازی میکرد، من گلهای به مراتب بیشتری به ثمر می رساندم.”

فیگو:
“من همیشه از دیدن اسکولز (مثل زمان دیدن آدمهای مشهور) هیجان زده می شم، چرا که معمولا هیچ وقت نمی توان او را دید، در زمین بازی که نمی توانید او را گیر بیندازید، بعد بازی هم یکهو محو می شود.”

ادگار داویدز:
“همۀ ما (هافبکها) تمام تلاشمان این است که بتوانیم به خوبی اسکولز بشویم. همه می توانند از او درس بیاموزند.”

مارچلو لیپی:
“پل اسکولز یکی از اولین انتخابهای من برای گرد هم آوردن یک تیم عالی خواهد بود – همین حرف نشان می دهد که من همیشه چقدر او را عالی ارزیابی کرده ام. او یکی از اولین بازیکنانی بوده که من اگر شانسش را داشتم، خریداری می کردم.”

تیری هانری:
“من درک نمی کنم که چرا اسکولز تا به حال جایزه بهترین بازیکن سال را نبرده است. او باید این جایزه را سالها قبل کسب می کرد. شاید به این دلیل است که او مانند بقیه ستاره ها خیلی به دنبال زرق و برق و خودنمایی نیست.”

پاتریک ویرا:
“بازکنی که در لیگ برتر من بیش از همه قبول دارم؟ خیلی ساده ست – اسکولز”

زین الدین زیدان:
“سختترین حریف من؟ اسکولز از تیم منچستر. او یک هافبک کامل است. اسکولز بدون شک بهترین هافبک زمان خودش است.”

گواردیولا:
“او بهترین هافبک زمان خودش است. خیلی دوست داشتم با او همبازی باشم.”

روی کین:
“لعنتی! نه به دنبال شهرت است نه خودنمایی. یک بازیکن نابغه و فوق العاده که هرگز ارزشهای والای انسانی را فراموش نمی کند.” 

سرالکس فرگوسن:
”پل یکی از بهترین مغزهای متفکر تاریخ منچستریونایتد است.”

سوکراتس:
“اسکولز به اندازه‌ای خوب است که می‌تواند برای تیم ملی برزیل بازی کند. دیدن فوتبال او با مو و پیراهن قرمز لذتبخش است.”

کریستیانو رونالدو:
“وقتی با هم تمرین می‌کردیم، عادت داشتم، کارهای فریبنده زیادی انجام دهم که بقیه بازیکنان توانایی انجام آن را نداشتند. وقتی توانایی خودم را به اسکولز نشان دادم و داشتم تمرین را ترک می‌کردم، صدایم زد و توپ را زیر پای خود گذاشت و به درختی که ۵۰ متر با ما فاصله داشت، اشاره کرد و گفت : اکنون توپ را به درخت می‌زنم. او شوت زد و توپ به درخت خورد. سپس از من خواست تا این کار را انجام دهم. ۱۰ بار این کار را انجام دادم اما نتوانستم توپ را به درخت بزنم. او لبخندی زد و زمین را ترک کرد.”

۲۶ آبان ۹۹ ، ۱۴:۴۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

ریکاردو ایزکسون دوس سانتوس لیته

برزیلی ها را همواره به عنوان بازیکنانی با استعداد و باکیفیت می شناسیم. جادوی آنها با توپ چشمنواز است ولی هرچه شمع درخشان‌تر باشد، زودتر خاموش می شود. ریکاردو هم از این قاعده مستثنا نبود.

رودریگو، پسربچه برزیلی بود که نمیتوانست نام برادش ریکاردو را به خوبی تلفظ کند و به او "کاکا" میگفت. در مخیله آن کودک نمی گنجید که کلمات کودکانه او، روزی در خاطر میلیون‌ها هوادار حک شود. بله، داریم در مورد کاکای افسانه‌ای صحبت میکنیم. او که برخلاف اکثر بازیکنان بزرگ برزیل، خانواده‌ای نسبتا متمول داشت، توانست هم درس بخواند و هم فوتبال بازی کند.

هر برزیلی بزرگ، لقب خودش را داشت. به رونالدینیو، شاعر میگویند و به رونالدو، مریخی. ولی کاکا، از این قاعده مستثناست. همیشه سربه زیر و متواضع بود. در کودکی، هیچ گاه با ماشین پدرش سر تمرین نمیرفت، چون میترسید که دل هم تیمی هایش را بشکند. پس از اینکه مصدومیت سختی را در 18 سالگی پشت سر گذاشت، خود را مدیون خدا دانست و یک دهم درآمدش را به خیریه اعطا کرد. 

شاعر، حرکات سریع پایش را داشت. مریخی، شم قوی گلزنی و حرکات مهلکش در محوطه را داشت. آدریانو بود و شوت های مرگبارش. ولی کاکا همه چیز داشت و هیچ چیز نداشت. وقتی پا به توپ میشد، مدافعان حریف را به هم گره میزد و دروازه بان را به راحتی از پی رو برمی داشت. شوت های دقیقی که به سمت دروازه شلیک می کرد، دور از دستان هر دروازه بانی به تور می چسبید. و پاس هایش، الله الله.

مصدومیت های پی در پی زانو، مریخی را از پا درآورد. داغ پدر، آدریانو را نابود کرد. شاعر زود از فوتبال سیر شد و روبینیو هم مشکل اخلاقی پیدا کرد. ولی ریکاردو، پای عشقش سوخت. برلوسکونی برای فراری دادن میلان از ورشکستگی مجبور شد ستاره تیمش را بفروشد. او با چشمانی اشکبار زیر قرارداد با رئال را امضا کرد و بخشی از تیم پرستاره آن روزهای رئال شد، در کنار رونالدو و رائول و کاسیاس و زیر نظر مورینیو. نمیدانم نفرین کورواسود (هواداران افراطی میلان) بود یا بی تابی‌اش که او را از بین برد، شاید هم مورینیو. ستاره پرفروغی که برنده توپ طلا شده بود، به نیمکت میخ شد و روزها گذشت تا اینکه متلاشی شد. او دوباره به میلان بازگشت، ولی نه او، کاکای سابق بود و نه میلان، تیم سابق.

ای کاش این داستان عاشقانه، پایان دیگری داشت ...

۲۵ آبان ۹۹ ، ۱۶:۳۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

خوزه ماریا خیمنز

خوزه ماریا خیمنز، مدافعی که دوستش دارم! اروگوئه‌ای تنومندی که سال‌های خوبی را کنار هموطنش، دیگو گودین، زیر نظر ال چولو سپری کرد. اگرچه چند سالی است که او و تیمش نتایج سینوسی و وضع متلاطمی دارند، ولی هیچ گاه او را بی شور و اشتیاق ندیدم! مثل مربی‌اش همیشه جنگنده و پرشور است. او مثل راموس پرافتخار نیست؛ ولی در تعصب هیچ چیز از او کمتر ندارد. از آنهایی نیست که کارهای عجیب و غریب انجام دهد، ولی همیشه در بهترین فرم خودش است. شاید ستاره پرفروغی نباشد، ولی هیچ گاه ساز ناکوکی نبوده که سمفونی تیم را برهم بزند.

ادامه مطلب...
۱۷ آبان ۹۹ ، ۱۳:۵۶ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰