غسل آتش

نوشته های یک دانشجوی پزشکی

سوپر لیگ!!

بعد سحری، رفتم تلگرام رو چک کردم که یهو خواب از سرم پرید! آقای پرز تصمیم گرفته بود مدیریت یه انقلاب تو فوتبال، علیه یوفا و فیفا رو به عهده بگیره! شورشی ها، یه سری از تیم های قدرتمند و پرافتخار دنیا بودن، فقط نمیدونم این آرسنال و تاتنهام چجوری خودشون رو این وسط جا کردن! اومدن برا خودشون یه مسابقه طراحی کردن که یه سری تیم ثابت برن با خودشون بازی کنن، حالا سالی یه چند تا تیم جدید هم بازی بدن! خوبی‌ش چیه؟ تیم های بزرگ از ورشکستگی نجات پیدا میکنن و خب حداقل یکی دوسالی سرگرم میشیم، و یوفا هم دیگه کمتر میتونه اختلاس کنه! بدی‌ش چیه؟ اینکه هیچ تیمی برای جایگاهش نمیجنگه و تیم های کوچیک تر هم انگیزه ای برای خوب بازی کردن ندارن! 

والا من که نظر خاصی ندارم، ولی به نظرم فرگوسن و کلوپ و بکام و نویل، دلشون بیشتر برای فوتبال میسوزه تا پرز و کرونکه و وودوارد!

پ.ن.: دیگه نمیتونیم از اینکه امثال طارمی تیمای بزرگتر رو خفت میکنن، ذوق کنیم!

۳۱ فروردين ۰۰ ، ۱۹:۰۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

اوله، سینوس یا کسینوس؟

وقتی سولسشر تونست بعد از چندین سال، منچستر رو صدرنشبن کنه خیلی از طرفدارها عاشق این تیم شده بودن. ولی الان که تیمش داره مساوی های متوالی میگیره و بازیش اون طراوت سابق رو نداره، باز هم داره انتقادهای زیادی میشنوه! البته خب این چیز تازه ای نیست، وقتی که اومد تونست تیم بحران زده مورینیو رو سوم کنه، ولی همون فصل رو با رتبه پنچم تموم کرد! فصل پیش هم شروع فوق العاده ای رو داشت و همون بازی اول نسخه چلسی رو با 4 گل پیچید، ولی به مرور افت کرد و دوباره نیم فصل با ورود برونو، روح تازه ای به تیم دمیده شد و فصل رو تو رتبه سوم تموم کردن! این فصل اما، شروع ناامیدکننده ش، با یه وقفه به خاطر بازی های ملی، تبدیل به یه روند فوق العاده خوب شد و تونست تیم رو به صدر برسونه و حتی چند باری با سیتی کل کل داشت؛ ولی دوباره دوره افتش رو شروع کرد و الان ممکنه رتبه دوم رو هم از دست بده! به نظرم این فصل رو هم باید بهش فرصت بدن، و یه پنجره تابستونی خوب رو براش بسازن! ولی فصل دیگه، فصل آزمون اوله باید باشه، باید بتونه لیگ یا اروپا رو ببره تا دوباره برای خودش یه دوره دیگه دست و پا کنه! البته خب، من فقط یه هوادارم و این هم نظرمه! :)

۱۴ اسفند ۹۹ ، ۲۲:۲۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

دیگو کاستا

جدایی دیگو کاستا از اتلتیکو، خبر عجیبی بود. دلیلش رو خانوادگی اعلام کردن و خیلی یهویی رخ داد.

دیگو کاستا و دیگو سیمئونه، شباهت عجیبی داشتن. هر دو نفر جنگنده، هر دو نفر با شور و هر دو نفر خشن. از اون زوج هایی که خیلی دوستشون داشتم. یا اضافه شدن لوییز سوارز در اول فصل به اتلتی، شانس دیدن چرک ترین خط حمله دنیا به ما فوتبالی ها رو کرد. همونطوری که کاستا گفت من و سوارز کنار هم خیلی زوج خوبی میشیم، یکی مون گاز میگیره اون یکی لگد میزنه! ولی متاسفانه این همکاری نه خیلی توی زمین دیده شد و نه خیلی ادامه داشت.  اتلتی هنوز هم برای من پر بازیکن های جذاب و دوست داشتنیه، ولی من و خیلیای دیگه دوست داشتیم بیشتر کاستا و سوارز رو کنار هم ببینیم!

۱۰ دی ۹۹ ، ۱۴:۴۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

...

حاجی، اگه شهید نمی شدی ناراحت می شدی. حالا که شهید شدی، ما داغدار شدیم؛ کاشکی یه مرهمی برای زخم ما بود. لن تبرد ابدا ...

 

۰۵ دی ۹۹ ، ۲۱:۰۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

AlphaFold

در سال 2010، چند تا دوست تصمیم میگیرن یه استارت آپ با موضوع هوش مصنوعی درست کنن، اسمش هم میذارن DeepMind. توی پروژه های اولیه، میان یه هموش مصنوعی طراحی می کنن و اون رو به بازی های قدیمی مثل Space Invaders معرفی می کنن. هوش مصنوعی اولش هیچی بلد نیست، ولی بعدش اینقدر بازی میکنه و یاد میگیره که حرفه ای میشه توش! تو سال 2014 هم میان معرفیش میکنن به یه بازی فکری به اسم "'Go" و موفق میشه قهرمان های جهانی این مسابقات رو یکی بعد از دیگری به خاک و خون بکشه! همون سال 2014 هم توسط گوگل خریداری میشه!

حالا از سال 2016 این شرکت میاد روی یه پروزه کار میکنه به اسم AlphaFold که روی پیش بینی ساختار پروتئین ها تمرکز داره. مدل اولیه که حدود دو سال طول میکشه تا نوشته بشه، سال 2018 توی مسابقات CASP13 شرکت می کنه و 25 تا از 43 پروتئین رو با موفقیت پیش بینی میکنه که دقت بالایی نیست، ولی با این حال بیشترین دقت اون مسابقات بوده! (کدهای مدل اولیه توی ژانویه 2020 منتشر شدن!)

بعد این شرکت، همونطور که داره روی پروژه های دیگه مثل تبدیل صوت به متن برای گوگل کار میکنه، کار روی این پروژه رو متوقف نمیکنه تا اینکه امسال و همین چند روز اخیر توی مسابقات CASP14 میاد از نسخه دوم این پروژه رونمایی میکنه! نسخه دوم میتونه دفت 87 درصد رو کسب کنه. برای اینکه بهتر درک کنین باید بگم که از لحاظ آماری اگه بتونه دقت 90 درصد رو کسب کنه، نتایجش معادل نتایج آزمایشات در نظر گرفته میشه و داده هاش از لحاظ علمی، مقبولیت پیدا میکنن!

علم داره به جاهای امیدوارکننده و ترسناکی میرسه!

۱۲ آذر ۹۹ ، ۰۹:۳۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

The Last of Us Part II

خیلی وقت بود میخواستم در مورد این بازی بنویسم، چندین پیش نویس هم داشتم. ولی حس میکنم مراسم Game Awards حق مطلب رو بهتر ادا کرد. 10 نامزد برای مراسم بهترین‌ها، بی سایقه در تاریخ! توی هر چیزی که میتونسته نامزد شده! جایزه بیشترین تلاش برای حمایت از گیمرهای دارای شرایط خاص جسمی، بهترین طراحی صدا، بهترین کارگردانی، بهترین روایت، بهترین موسیقی، بهترین اجرا (2 نامزد)، بهترین کارگردانی هنری، بهترین بازی اکشن ماجراجویی، و در نهایت بهترین بازی سال!

نیل دراکمن نابغه است! بازی اول در مورد عشق بود و شما میتونستی عشق رو حس کنی! خودم چندین بار بخاطر حس خوبش بازی رو تموم کردم! بازی دوم، در مورد نفرت بود و واقعا داستان تاریک و نفرت انگیزی داشت به طوری که با گوشت و استخونت حسش میکردی. بازی رو بعد از یه بار تموم کردن پاک کردم! به تمام کاراکترهاش حس داشتی، عاشق یکی بودی، از یکی خوشت میومد، از یکی بدت میومد و از یکی متنفر بودی؛ حتی کاراکترهایی که برای چند دقیقه میدیدی!

البته من منتظرم کتاب جدید دراکمن و مارتین (نویسنده گیم آو ترونز) هستم؛ احتمالا با عنوان "چگونه مخاطب را زجر بدهیم"! لامصب، آخه چطوری دلت اومد این بلا رو سر گیمر بیاری! رسما جامعه مخاطبینت رو حداقل برای چند روز دپرس کردی! یه کاری کردی که  اگه جایزه فحش خورترین بازی سال هم داشتیم، احتمالا نامزد میشدی! به قول یه نفر، شلنگ تاریکی رو از اول تا آخر بازی باز کرده بود روی گیم و گیمر!

۰۱ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

پاول اسکولز

46 ساله شد! پاول اسکولز از آن دست بازیکنان است که توپ طلا، لیاقت لمس دستانشان را نداشته است. پسرک موقرمزی که در کنار گیگز و نویل و بکام و سایرین، طلایی‌ترین نسل دوران فرگوسن بودند. تیمی ساخته بودند که تقریبا همه تیم‌ها، قبل از ورود به زمین هم خود را بازنده می دانستند.حتی وقتی که دوباره کفش‌هایش را در 38 سالگی به پا کرد، محور تیم بود. حس میکنم قلمم، لیقات نوشتن درباره او را ندارند، بنابراین به سخنان بزرگان تاریخ فوتبال در توصیف او بسنده می کنم.

مسی:
“در لاماسیا اسم او خیلی ذکر می شد، او یک معلم است.”

رونالدینیو:
“من می خواهم که مانند اسکولز پاس بدهم، چه کسی به او یاد داده که چنین پاس بدهد؟

پله:
“اگر اسکولز در کنار من بازی میکرد، من گلهای به مراتب بیشتری به ثمر می رساندم.”

فیگو:
“من همیشه از دیدن اسکولز (مثل زمان دیدن آدمهای مشهور) هیجان زده می شم، چرا که معمولا هیچ وقت نمی توان او را دید، در زمین بازی که نمی توانید او را گیر بیندازید، بعد بازی هم یکهو محو می شود.”

ادگار داویدز:
“همۀ ما (هافبکها) تمام تلاشمان این است که بتوانیم به خوبی اسکولز بشویم. همه می توانند از او درس بیاموزند.”

مارچلو لیپی:
“پل اسکولز یکی از اولین انتخابهای من برای گرد هم آوردن یک تیم عالی خواهد بود – همین حرف نشان می دهد که من همیشه چقدر او را عالی ارزیابی کرده ام. او یکی از اولین بازیکنانی بوده که من اگر شانسش را داشتم، خریداری می کردم.”

تیری هانری:
“من درک نمی کنم که چرا اسکولز تا به حال جایزه بهترین بازیکن سال را نبرده است. او باید این جایزه را سالها قبل کسب می کرد. شاید به این دلیل است که او مانند بقیه ستاره ها خیلی به دنبال زرق و برق و خودنمایی نیست.”

پاتریک ویرا:
“بازکنی که در لیگ برتر من بیش از همه قبول دارم؟ خیلی ساده ست – اسکولز”

زین الدین زیدان:
“سختترین حریف من؟ اسکولز از تیم منچستر. او یک هافبک کامل است. اسکولز بدون شک بهترین هافبک زمان خودش است.”

گواردیولا:
“او بهترین هافبک زمان خودش است. خیلی دوست داشتم با او همبازی باشم.”

روی کین:
“لعنتی! نه به دنبال شهرت است نه خودنمایی. یک بازیکن نابغه و فوق العاده که هرگز ارزشهای والای انسانی را فراموش نمی کند.” 

سرالکس فرگوسن:
”پل یکی از بهترین مغزهای متفکر تاریخ منچستریونایتد است.”

سوکراتس:
“اسکولز به اندازه‌ای خوب است که می‌تواند برای تیم ملی برزیل بازی کند. دیدن فوتبال او با مو و پیراهن قرمز لذتبخش است.”

کریستیانو رونالدو:
“وقتی با هم تمرین می‌کردیم، عادت داشتم، کارهای فریبنده زیادی انجام دهم که بقیه بازیکنان توانایی انجام آن را نداشتند. وقتی توانایی خودم را به اسکولز نشان دادم و داشتم تمرین را ترک می‌کردم، صدایم زد و توپ را زیر پای خود گذاشت و به درختی که ۵۰ متر با ما فاصله داشت، اشاره کرد و گفت : اکنون توپ را به درخت می‌زنم. او شوت زد و توپ به درخت خورد. سپس از من خواست تا این کار را انجام دهم. ۱۰ بار این کار را انجام دادم اما نتوانستم توپ را به درخت بزنم. او لبخندی زد و زمین را ترک کرد.”

۲۶ آبان ۹۹ ، ۱۴:۴۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

ریکاردو ایزکسون دوس سانتوس لیته

برزیلی ها را همواره به عنوان بازیکنانی با استعداد و باکیفیت می شناسیم. جادوی آنها با توپ چشمنواز است ولی هرچه شمع درخشان‌تر باشد، زودتر خاموش می شود. ریکاردو هم از این قاعده مستثنا نبود.

رودریگو، پسربچه برزیلی بود که نمیتوانست نام برادش ریکاردو را به خوبی تلفظ کند و به او "کاکا" میگفت. در مخیله آن کودک نمی گنجید که کلمات کودکانه او، روزی در خاطر میلیون‌ها هوادار حک شود. بله، داریم در مورد کاکای افسانه‌ای صحبت میکنیم. او که برخلاف اکثر بازیکنان بزرگ برزیل، خانواده‌ای نسبتا متمول داشت، توانست هم درس بخواند و هم فوتبال بازی کند.

هر برزیلی بزرگ، لقب خودش را داشت. به رونالدینیو، شاعر میگویند و به رونالدو، مریخی. ولی کاکا، از این قاعده مستثناست. همیشه سربه زیر و متواضع بود. در کودکی، هیچ گاه با ماشین پدرش سر تمرین نمیرفت، چون میترسید که دل هم تیمی هایش را بشکند. پس از اینکه مصدومیت سختی را در 18 سالگی پشت سر گذاشت، خود را مدیون خدا دانست و یک دهم درآمدش را به خیریه اعطا کرد. 

شاعر، حرکات سریع پایش را داشت. مریخی، شم قوی گلزنی و حرکات مهلکش در محوطه را داشت. آدریانو بود و شوت های مرگبارش. ولی کاکا همه چیز داشت و هیچ چیز نداشت. وقتی پا به توپ میشد، مدافعان حریف را به هم گره میزد و دروازه بان را به راحتی از پی رو برمی داشت. شوت های دقیقی که به سمت دروازه شلیک می کرد، دور از دستان هر دروازه بانی به تور می چسبید. و پاس هایش، الله الله.

مصدومیت های پی در پی زانو، مریخی را از پا درآورد. داغ پدر، آدریانو را نابود کرد. شاعر زود از فوتبال سیر شد و روبینیو هم مشکل اخلاقی پیدا کرد. ولی ریکاردو، پای عشقش سوخت. برلوسکونی برای فراری دادن میلان از ورشکستگی مجبور شد ستاره تیمش را بفروشد. او با چشمانی اشکبار زیر قرارداد با رئال را امضا کرد و بخشی از تیم پرستاره آن روزهای رئال شد، در کنار رونالدو و رائول و کاسیاس و زیر نظر مورینیو. نمیدانم نفرین کورواسود (هواداران افراطی میلان) بود یا بی تابی‌اش که او را از بین برد، شاید هم مورینیو. ستاره پرفروغی که برنده توپ طلا شده بود، به نیمکت میخ شد و روزها گذشت تا اینکه متلاشی شد. او دوباره به میلان بازگشت، ولی نه او، کاکای سابق بود و نه میلان، تیم سابق.

ای کاش این داستان عاشقانه، پایان دیگری داشت ...

۲۵ آبان ۹۹ ، ۱۶:۳۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

شبح سوشیما

این اولین پست من با موضوع بازیه. قرار نیست بازی رو تحلیل کنم یا در نقش یک منتقد ظاهر شم، فقط حس خودم رو روایت می کنم.

شبح سوشیما، آخرین ساخته استودیو ساکر پانچ داستانی را در زمان حکمرانی سامورایی ها در ژاپن روایت می کند. در این بازی، شما نقش سامورایی سرکشی را ایفا می کنید که باید در مقابل مغول ها قرار بگیرید. محیط های زیبایی در بازی به تصویر کشیده شده بود. داستان شروعی جذاب و پایانی حماسی دارد. بالا و پایین های داستان شما را درگیر می کند و لحظات جذاب و گاها غیرقابل پیش بینی را برای شما رقم می زند. البته بازی به گونه ای نیست که برای مدت زمان زیادی پس از اتمام آن به آن بپردازید. گیم پلی بازی پس از مدتی برای شما تکراری می شود، ولی تجربه های لذت بخشی دارد. موسیقی بازی نیز گوشنواز است. برای من، تجربه جذابی بود!

۲۱ آبان ۹۹ ، ۲۰:۱۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

اورتون-یونایتد

بازی های یونایتد را که می بینیم، همیشه سردرگم هستیم. مشخص نیست که می برند یا قرار است شکستی دیگر را تجربه کنند.

آن ها امروز نیز نشان دادند که در مقابل تیم های قدرتمند و در بازی های سرنوشت ساز، بابرنامه و زهردار عمل می کنند. اشتباهات فردی را که در نظر نگیریم، کارلتو را آچمز کرده بودند. خط دفاع نسبتا کم اشتباه بود و با حضور فرد و مک تامینی در خط افبک، در اکثر دقایق بازی فضاهای حمله را بسته بودند. برونو فرناندز دوباره برتری خود را به رخ رقبا کشید و رشفورد تکنیکش را به کار گرفت. البته مارسیال، طبق روند این فصلش پراشتباه و کم فروغ بود. تیم کارلتو اما، پس از شروع طوفانی‌اش در لیگ، دچار افت محسوسی شده است و از 4 بازی اخیرش، فقط 1 امتیاز گرفته است.

ادامه مطلب...
۱۷ آبان ۹۹ ، ۲۲:۰۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰